نقد و معرفی کتاب The Lean Startup اثر اریک رایس

عنوان کتاب: The Lean Startp

نویسنده: Eric Ries

انتشارات: Crown Currency

نسخه‌ای که مطالعه کرده‌ام: منتشر شده در سال 2011

مشاهده‌ی کتاب در آمازون: کلیک کنید

کتاب استارتاپ ناب، راهکاری برای توسعه و مدیریت استارتاپ‌ها ارائه می‌کند که مبتنی بر آزمایش و یادگیری سریع است و به صاحبان استارتاپ‌ها کمک می‌کند تا فوراً با تغییرات بازار و نیازهای مشتریان همگام شوند. البته مطالب این کتاب بیش از این که مبتنی بر نظریات علمی باشند، از جنس پیشنهادات خلاقانه و انتقال تجربه هستند. زیرا نویسنده دانش‌آموخته رشته مدیریت نبوده که به تئوری‌های آن مسلط باشد، بلکه لیسانس کامپیوتر داشته و نتایجی که به دست آورده، حاصل تجربیاتش در میدان عمل است.

اریک رایس کیست؟

اریک رایس متولد ۱۹۷۸است. او بعد از فارغ‌التحصیلی به سیلیکون والی رفت و به عنوان یک مهندس نرم‌افزار در شرکت There کار کرد. این شرکت یک محصول مجازی سه‌بعدی به نام There.com عرضه کرد که با شکست مواجه شد. رایس در سال ۲۰۰۴ با همکار قبلی خود، ویل هاروی، یک شبکه اجتماعی به نام IMVU تأسیس کردند که به شبکه اجتماعی پرطرفدار و پول‌سازی تبدیل شد. با این حال رایس در سال ۲۰۰۸ از IMVU کناره‌گیری کرد و به عنوان مشاور و سخنران در زمینه استارتاپ‌ها به فعالیت خود ادامه دارد. «استارتاپ ناب» اولین کتاب رایس است که در سال ۲۰۱۱ منتشر شد. کتاب بسیار مورد استقبال قرار گرفت و باعث شد اریک رایس به عنوان رهبری الهام‌بخش در زمینه استارتاپ‌ها شناخته شود. همچنین او مؤسس Long Term Stock Exchange است که قبلاً خودش ایده‌ آن را در کتاب استارتاپ ناب پیشنهاد داده بود.

نگاهی به عنوان The Lean Stratup

عنوان کتاب The Lean Startup از دو بخش Lean و Startup تشکیل شده است.

Lean در فارسی «ناب» ترجمه شده و بیانگر نگرشی است که با کاهش چیزهای اضافه و کم‌ارزش در صدد بهبود سیستم‌ها و فرایندها است. این نگرش از صنعت خودروسازی ژاپن، به ویژه سامانه تولید تویوتا، الهام گرفته شده است. بنابراین نباید تصور کنیم که کلمه‌ی «ناب» از ذهن اریک رایس برآمده، بلکه از قبل وجود داشته و به رسمیت شناخته شده است. به نقل از ویکی‌پدیای انگلیسی، کلمه Lean اولین بار در سال 1988 توسط شخصی به نام جان کرافکیک ابداع شد که آن را در مقاله‌اش با عنوان «پیروزی سیستم تولید ناب» به کار برده بود. همچنین دو محقق به نام جیمز وماک و دنیل جونز، مفهوم ناب را در سال 1996 تعریف کرده و اصول آن را برشمردند.

Startup در فارسی «نوپا» ترجمه شده اما هنوز اکثراً کلمه انگلیسی آن یعنی استارتاپ را ترجیح می‌دهند. این کلمه به معنای شروع یک کسب و کار جدید، مخصوصاً در زمینه فناوری و نوآوری است. در واقع وقتی یک کسب‌وکار در مراحل اولیه‌ی شکل‌گیری است و هنوز در مورد بسیاری از جزییات به ثبات نرسیده، اصطلاحاً می‌گویند در مرحله استارتاپ است. اما به طور خاص، این واژه بیشتر برای کسب‌وکارهایی استفاده می‌شود که در زمینه فناوری فعالیت می‌کنند.

ایده اصلی و محتوای کتاب

ایده اصلی کتاب این است که استارتاپ‌ها باید یادگیری را در اولویت خود قرار دهند و به دنبال یک مدل کسب‌وکار قابل تکرار و پایدار باشند. پس مناسب است به صورت مستمر و سریع، محصولات جدید به بازار ارائه دهند و بازخوردهای مشتریان را جمع‌آوری و تحلیل کنند؛ سپس بر اساس داده‌ها تصمیم بگیرند که آیا باید به تصمیم‌های قبلی ادامه دهند یا جهت خود را عوض کنند.

در این میان، تولید یک نسخه خام و ناتمام از محصول و عرضه آن به بازار می‌تواند به دریافت بازخوردهای ارزشمند، توسعه‌ی هر چه بهتر محصول و یافتن مسیرهای جدید کمک کند. در واقع یکی از ایده‌های اصلی کتاب این است که خیلی وقت‌ها سخت‌گیری زیاد و تمرکز فوق‌العاده‌ی استارتاپ‌ها برای تولید یک محصول کامل و بی‌نقص به شکست منتهی می‌شود. بنابراین بهتر است استارتاپ‌ها به جای تلاش برای ارائه محصولات کامل، هر زمان که محصولی قابل عرضه بود، آن را با وجود نقص‌هایش به بازار عرضه کنند. با این کار، اطلاعات خوبی از بازخوردهای مشتریان به دست می‌‌آید و می‌توان از آن‌ها برای توسعه هر چه بهتر محصول بهره گرفت.

این کتاب از سه بخش «چشم‌انداز»، «هدایت» و «شتاب» تشکیل شده است. در این سه بخش، مفاهیم و اصولی مانند: شروع یک استارتاپ، یادگیری، آزمایش به صورت کارآمد، ساخت و آزمایش یک محصول حداقلی و قابل قبول، اندازه‌گیری با شاخص‌های عمل‌گرا به جای شاخص‌های فریبنده، اهمیت تغییر جهت، رشد یک استارتاپ و توانایی سازگار شدن با شرایط مختلف، مورد بحث قرار می‌گیرند.

انتقادات و ملاحظاتی در مورد کتاب

در مورد کتاب استارتاپ ناب، ملاحظات و انتقاداتی قابل طرح است که در ادامه به تعدادی از آن‌ها اشاره می‌کنم.

برخی از راهکارهای ارائه شده در کتاب قابل تعمیم به همه صنعت‌ها و بازارها نیستند. برای مثال تاکید بر استفاده از اصول تولید ناب یا ارایه محصولات ناقص در صنایعی که نیاز به تحقیق و توسعه دارند یا محصولات‌شان دارای استانداردهای ایمنی و کیفیت بالایی است، توجیه‌پذیر به نظر نمی‌رسد. مثلاً فرض کنید که یک شرکت نوپای دارویی بخواهد محصولات جدید خود را بدون سخت‌گیری و بررسی آثارشان سریعاً به بازار عرضه کند؛ بدیهی است مضرات این رویکرد از منافع آن بیشتر است. بنابراین علی‌رغم این که آموزه‌های کتاب برای خیلی از فعالیت‌های حوزه‌ی تکنولوژی و فناوری کاربردی است، اما نمی‌توان آن‌ها را در همه‌ی صنایع به کار برد.

این کتاب روی ساختن و سنجیدن و تغییر دادن سریع تاکید دارد، اما توجهی به ضرورت چشم‌انداز و اهداف بلندمدت نمی‌کند. این رویه می‌تواند باعث شود که استارتاپ‌ها، بعضی فرصت‌ها را نادیده بگیرند و بیش از حد دچار سطحی‌نگری شوند. مثلاً کتاب می‌گوید هرچه ساده‌تر و سریع‌تر محصول‌ را به بازار بفروشید، حتی اگر ناتمام و ناقص باشد. این کار می‌تواند باعث بازخوردهای منفی شدید و از دست رفتن اعتماد مشتریان شود.

بعضی اعتقاد دارند که روش این کتاب بیشتر برای فعالیت‌های تکرارپذیر مناسب است، نه فعالیت‌های خلاقانه و نوآورانه. زیرا تمرکز زیاد روی بازخورد مشتریان، باعث محافظه‌کاری و عقب‌ماندگی می‌شود و صاحبان استارتاپ را از اقدامات نوآورانه باز می‌دارد. مثلاً خیلی وقت‌ها، موبایل یا لپتاپی به بازار عرضه می‌شود که فراتر از خواسته‌های قبلی مشتریان است و به کلی معادلات قبلی را تغییر می‌دهد. اما اگر تولیدکننده فقط روی خواسته‌ها و بازخورد مشتریان تمرکز کند، بعید است به این درجه از نوآوری برسد.

کتاب استارتاپ ناب برای چه کسانی مفید است؟

کتاب استارتاپ ناب ساده و مختصر است و خواندن آن پیش‌نیاز ندارد، بنابراین همه‌ی علاقمندان استارتاپ می‌توانند از آن استفاده کنند. اما اگر کسی بخواهد مبانی کسب‌وکار را یاد بگیرد، بهتر است جای این کتاب به منابع کامل‌تر و دقیق‌تر مراجعه کند. همانطور که در مقدمه اشاره شد، این کتاب یک منبع آموزشی برای یادگیری نظریات و مبانی علمی نیست و بیشتر جنبه‌ی کاربردی و انتقال تجربه دارد.