در مورد میلاد اسماعیلی

به من بگویید در مورد شیر تمساح یا غذای محبوب در قبیله‌ی مسکوگن صحبت کنم تا سرتان را درد بیاورم و هر آن چه به ذهنم می‌رسد در طبق اخلاص بگذارم؛ اما نمی‌دانم چرا وقتی نوبت به حرف زدن از خودم می‌رسد، نطقم کور می‌شود و حرفی به ذهنم نمی‌رسد.

جملات بالا از آدم‌هایی انتظار می‌رود که بیش از اندازه متواضع هستند یا می‌خواهند ادای آدم‌های متواضع را در بیاورند، پس نوشته‌ام را با این توضیح آغاز می‌کنم که من میلاد اسمعیلی هستم و هرگز متواضع نبوده‌ام.

در حال حاضر، مهم‌ترین فعالیت من توسعه‌ی وبسایتی به نام ویکی‌تولید است تا اطلاعات ضروری تولید با کمترین هزینه در اختیار علاقمندان قرار بگیرد و از رویاهایشان به دلیل گرانی جلسات مشاوره و دوره‌های آموزشی دست نکشند. از طرفی به سیاق گذشته، رفاقتم با بعضی تولیدکنندگان ادامه دارد و در حد توان  به عنوان مشاور با آن‌ها همراهی می‌کنم. در این میان، بعضی گله می‌کنند که چرا به بهانه‌ی ویکی‌تولید از حضور در میدان عمل کاسته‌ام و جای آن قلم‌فرسایی می‌کنم؟ در حالی که به اعتقاد من، ویکی‌تولید در مرکزی‌ترین نقطه‌ی میدان عمل قرار گرفته است و امیدوارم روزی جایگاه واقعی آن برای تمام اهل فن آشکار شود.

در مورد سوابق تحصیلی به یاد دارم که وقتی نتایج کنکور کارشناسی اعلام شد، در انتخاب میان رشته‌های صنایع و مکانیک (گرایش ساخت‌وتولید) مردد بودم و دائما سوال می‌کردم که کدام‌شان می‌تواند از من تولیدکننده‌ بسازد؟ اما چون در آخر به جواب نرسیدم، رشته‌ی مکانیک را انتخاب کردم و تصمیم گرفتم که به موازات آن درس‌های صنایع را هم به صورت خودآموز بخوانم. به این ترتیب، مکانیک (ساخت‌و‌تولید) را تا کارشناسی ارشد ادامه دادم و پس از یک سال وقفه، به عنوان دانشجوی دکتری وارد دانشگاه شدم.

در آن برهه‌ی زمانی، علاوه بر تحصیل، کار هم می‌کردم و کمی دیرتر از موعد، جواب سوالم را فهمیدم که درس خواندن در رشته‌های مکانیک، برق، صنایع، مدیریت و امثالهم از کسی تولیدکننده نمی‌سازد. تولیدکنندگان موفق، بخش زیادی از دانش و مهارت مورد نیازشان را با کار کردن در فضای صنعت یاد می‌گیرند؛ حال آن که آموزه‌های دانشگاهی از ما کارشناسان و متخصصانی ساخته است که تئوری‌ها و روابط پیچیده را به خوبی می‌فهمیم، اما برای حل ساده‌ترین مسائل واقعی صنعت حرفی برای گفتن نداریم. (چه بسا اگر این طور نبود، با وجود این همه دکتر و مهندس و مقاله و کتاب، باید به یکی از قطب‌های تولید در جهان تبدیل می‌شدیم)

بر اساس این باور (که اصراری بر درست بودن آن ندارم) از مقطع دکتری انصراف دادم و  تمام تمرکزم را روی کار گذاشتم. ضمن این که گاهی در انجام کارها با مسائلی روبه‌رو می‌شدم که دانش و تخصصم برای حل آن‌ها کافی نبود و از متخصصان رشته‌های دیگر کمک می‌گرفتم. با این حال، بعد از چند سال متوجه شدم که کمک‌های دیگران در موضوعات حقوقی حوزه‌ی تولید (مثل مجوزها، مالیات‌ها، قراردادهای صنعتی و مالکیت فکری) افاقه نمی‌کند؛ چرا که مشاوران حقوقی با وجود اشراف بر قانون، چالش‌های تولید را نمی‌شناسند و بسیاری از راهکارهایشان با شرایط تولیدکنندگان هماهنگ نیست. به همین علت، تحصیل در رشته‌ی حقوق را آغاز کردم تا به عنوان مهندسی که حقوق می‌داند، توفیق بیشتری در حل مسائل تولیدکنندگان داشته باشم.

در پایان علاقمندم به این نکته اشاره کنم که حرف زدن از برنامه‌ها و دستاوردها و امثالهم آسان است و همه‌ی ما به نوعی خواستار تحقق رویاهای بزرگ‌مان هستیم. لذا امیدوارم که تلاش‌هایم واقعا در حد و اندازه‌ی حل مسائل تولید باشد و بی‌جهت رویاپردازی نکرده باشم.